نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
در مشرق ایران مردی گوسفنددار به اسم ارشک یا اشک که اهل علم و دانش بود و به روایتی دیگر از نوادگان اردشیر دوم و شاهزاده ایرانی بود زندگی می کرد.وی از ظلم حاکم پارتیا به تنگ آمد و تصمیم گرفت حاکم را از کار برکنار کند.اشک با یک قشون کوچک از مردان زابلستان که همه سوار بر گاو بودند،به حاکم پارتیا شورید وقسمت جنوب خراسان را به تصرف درآورد و پس از یکسال شمال خراسان را نیز به دست گرفت و خود را پادشاه خواند و سلسله اشکانی را بنا نهاد.او با رؤسای طوایف همدست شد تا اینکه بر سلوکی ها (یونانیان)غلبه نمایند و ایران را از سلطه آنها آزاد کنند.اشک که خراسان را از کشور پادشاهان یونانی جدا کرد،بعد از مدتی کوتاه زندگی را بدرود گفت وتیرداد در همان منطقه پارتیا پادشاه شد.